23(حدیث نفس)
حدیث نفس
برای آدما روزهایی پیش می آید که با خودش حرف های غیر متعارف میزنن ممکنه به همه چیز شک کنن حتی به خدا و یا خودشونو به گناه دعوت کنن که به آن حدیث نفس می گویند... که برای من هم پیش اومده...
از حضرت صادق عليه السلام روايت است كه نيست هيچ مؤ منى كه بگذرد بر او چهل صباح مگر آنكه عارض شود او را حديث نفس پس هر گاه او را حديث نفس عارض شود دو ركعت نماز گذارد و پناه برد به خدا از آن و از آن حضرت منقول است كه فرمود شكايت كرد حضرت آدم عليه السلام بسوى خداوند عزّوجلّ از حديث نفس پس جبرئيل نازل شد و گفت بگو:
(( لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ جنبش و نيرويى نيست جز به خدا))
حضرت آدم عليه السلام اين ذكر را گفت حديث نفس از او برطرف شد پس حضرت فرمود اين است:((اصل لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ ))و از حضرت باقر عليه السلام روايت است كه مردى خدمت حضرت رسول صلى الله عليه و آله آمد و شكايت كرد به آن حضرت از وسوسه و حديث نفس و دَينى كه او را سنگين كرده بود و از درويشى حضرت رسول صلى الله عليه و آله به او فرمود بگو:
((تَوَكَّلْتُ عَلَى الْحَىِّ الَّذى لايَمُوتُ وَ الْحَمْدُلِلّهِ الَّذى لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَريكَ فِى الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِىُّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبيراً توكل كردم بر خداى زنده اى كه نميرد و ستايش خدايى را است كه نگيرد فرزندى و نيست برايش شريكى در فرمانروايى و نيست برايش يارى از خوارى و به كمال بزرگى او را بزرگ شمار))
و اين را مكرر بگو پس چندى نگذشت كه آن مرد آمد خدمت آن حضرت و گفت يا رسول اللَّه خداوند وسوسه مرا برد و قرض مرا ادا كرد و مرا از درويشى توانگر كرد و نيز روايت شده كه از براى دفع وسوسه شيطان بگو هنگامى كه در سينه ات شكّى پيدا شد:
(( هُوَ الاَْوَّلُ وَالاْ خِرُ وَالظّاهِرُ وَالْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَىْءٍ عَليمٌ او است آغاز و انجام و آشكار و نهان و او به هرچيز دانا است ))
+ نوشته شده در پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۱ ساعت 17:52 توسط منتظر تنها
|
غیر از خدا از کسی چیزی مخواه که اگر بدهد منت است و اگر ندهد خفت است، از خدا بخواه که اگر بدهد رحمت است و اگر ندهد حکمت